زندگی به رنگ نیلوفرابی



صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود، با خودش گفت: " مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! "و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!
فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود " امروز فرق وسط باز میکنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت
پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود "اوکی امروز دم اسبی میبندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد !
روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!! فریاد زد،ایول!!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!

همه چیز به نگاه تو بر میگرده ! میتونی از زندگی لذت ببری یا ازش ناامید بشی...  نگاه یک بیمار سرطانی

نوشته شده در چهار شنبه 28 مرداد 1394برچسب:,ساعت 22:5 توسط سعید |


آخرين مطالب
» نگاه کن
» نسل بلاتکلیف
» ثروتمندانه زندگی کن!
» درآمد ماهانه کارگر بارکش 90 میلیون تومان!
» صحبت
» چگونه به قهرمان شکست ناپذیر رویاهای خود تبدیل شویم؟
» درباب بزرگ اندیشی
» رابطه
» رابطه
» دیوانه
» حقیقت انسانها
» جایگاه زندگی
» امتحان
» انسان
» یک شب بازنی دیگر
» دو بوسه


Design By : Pichak